سال گذشته را میتوان دشواترین سال برای حاکمیت، پرهزینه ترین سال برای اپوزیسیون و بطور کلی نقطه عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی تا کنون بر شمرد. بسیاری از ما، روزهای قبل از انتخابات را بخوبی بیاد داریم. چه کسانی که در ستاد انتخاباتی کاندیداها فعالیت میکردند و چه سایرین، همگی فضای بینظیر و آزاد پیش از انتخابات را اقرار میکنند. آن روزها، این سوال را همه جا با خود میبردیم و تا روز انتخابات هم به جواب نرسیدیم که حاکمیت، چگونه اینچنین فضایی را در اختیار مردم گذارده است! فضایی که هیچ گونه قرابت با گذشته جمهوری اسلامی نداشت.
ما هم از خوش باوری، با دوستان وعده کردیم که اینبار همه تا صبح بیدار بمانیم! شاید بتوانیم با این کار، خواب را بر چشم متقلبان حرام کنیم. غافل بودیم! ندانستیم زمانی که در آن فضای باز، ما مشغول گفت و شنود و کنش و واکنش سیاسی بودیم، آنها در سرنوشت مردم دست میبردند. ندانستیم آرای مردم پیش از آنکه انتظار میرفت، مهندسی شده و کودتایی بیسابقه در شرف شکل گیریست. ندانستیم اینبار کودتاچیان نیز تغییر تاکتیک داده و سرنوشتمان را در دل شبهای شوم گذشته رقم زدهاند. آن شب ما همه بیدار بودیم، آنها اما در خواب ناز و در رویای سرخ خود، به ما پوزخند میزدند!
اما درود بر مردم راد و آزاده ایران. از همان ابتدای روز پس از کودتا، مردم رویای پوشالی کودتاچیان را درهم شکستند! ایرانیان ثابت کردند روزگاری نو را پایه میگذارند که دیگر همچون گذشته، پاسخ ظلم و جنایت را با سکوت توام با سرخوردگی و خانهنشینی نخواهند داد. مردم اثبات کردند حاضرند در راه آرمانها، عقاید و حقوقشان، از جان خود هم گذرکنند. روزهای نخستین، اعتراضها، به جهت بازپس گیری آرای معترضین بود اما، از آنجایی حاکمیت داشتههای دیگری را در این دوران از معترضین سلب نمود، خواستهها و علت اعتراضها، به سمت جدیتر و پایهایتر شدن پیش رفت.
در این میان، دو کاندیدای معترض به نتایج انتخابات نیز، با حضور در کنار مردم، رفته رفته جایگاه خود را بعنوان تنها رهبران جنبش، به همگان شناسانده و در رویارویی با مشکلات، سربلند از موانع گذشتند. مردم همواره آنها را بخاطر ازجان گذشتگیها ستودند و بارها در جریان حملات مستقیم و غیرمستقیم، حمایت همه جانبه خود از رهبرانشان را همچون تیری به چشمان کودتاچیان فرود آوردند. از این نمونه حمایتها میتوان به کمپین محافظان کروبی و موسوی اشاره کرد.
اما این حمایتها به چه علت و تا کجاست؟ آیا در جنبش سبز هم، رهبر و رهبری، همچون رهبریت در حاکمیت ایران، دارای قداست و جایگاهی غیر قابل تغییر است؟! اینطور به نظر نمیرسد. به عقیده بنده، اگر جنبش سبز هم به رهبریت، آنگونه جایگاه ببخشد که کوتاچیان میکنند، حتی در صورت پیروزی جنبش، هیچ اتفاق میمونی در این کشور نخواهد افتاد! واقعیت نیز همینطور مینماید. غالب افراد سبزاندیش، از اقتدارگرایی بدورند و حکومتی دموکرات را مطالبه میکنند. در یک حکومت دموکرات هم همهکس و همهچیز قابل نقد و حتی قابل گذر کردناند.
از آقایان کروبی و موسوی میپرسم، حقیقتاً نظام برایتان ارجح است یا مردم؟! این مساله قابل تصور است که در شرایط فعلی و پس از تصویب قطعنامه 1929، با تمام فشارهای خارجی که بر گرده نظام سنگینی میکند، شما نخواهید فشار داخلی نیز برآن افزوده شود! البته از صمیم قلب آرزومندم علت بیانیه اخیر رهبران جنبش سبز، علتی غیر از این باشد. آقایان موسوی و کروبی در بیانیه عقب نشینی خود، پیشنهادهایی طرح کردند که من هم همچون هزاران، از آن استقبال میکنم. ایشان فرمودند ابتکار عمل را در دست بگیرید و خلاقانه نقش آفرینی خود را در این مسیر متجلی کنید. بنده هم به نوبه خود، نظرم را عرض نمودم و امیدوارم از عهده وظیفه خویش برآمده باشم.
22 خرداد، فرصتی کم نظیر است که در صورت از دست رفتنش، بسیار سخت خواهد بود که بزودی، جایگزینی برای آن یافت شود. من از همه آنها که توان برخاستن دارند، تقاضا میکنم در حرکتی آرام، در همان سکوت نجیبانه خود، به اعتراض قانون و مسالمت آمیز خود ادامه دهند. رهبران جنبش هم باید بدانند این جایگاه دائمی و غیرقابل تغییر نیست و اگر کلامشان از مردم فاصله گیرد، خدای ناکرده، ممکن است رهبری جنبش به دست کسانی بیافتد که در خارج از مرزها، با خیالی آسوده و بیخبر از همه سختیها، برای مردم نسخه میپیچند.
انتظار چنین حرکتی از مردم ایران، دور از واقعیت نیست. کسی که برای عقاید خود، حتی از جان نیز میگذرد، از یک رهبر هم گذر خواهد کرد. نمیتوان انتظار داشت مردم براحتی همه آن کشتار، شکنجه، تجاوز و . . . را فراموش کنند. نمیتوان انتظار داشت، مادران عزادار، در قبال غم جانکاه فرزندانشان، بیاعتنا در خانه بنشینند. حقیقتاً زنان اثبات ایستادگی و دوام جنبش سبز هستند و این نتنها شایسته فراموش شدن نیست، بلکه تحرکی برای پاسداشت میطلبد.
حجت نظری 21/3/1389
لینک مطلب در سایت سحام نیوزلینک مطلب در سایت امروز
لینک مطلب در سایت انقلاب اسلامی در هجرت !
اینکه رهبری در جنبش سبز مطلق نیست و نباید باشه درسته. رهبر رو نسبت افراد با اهداف جنبش مشخص می کنه. در عین حال هم موسوی و کروبی و هم ما،نباید به سمتی بریم که هدایت جنبش به دست کسانی بیفته که صلاحیت ندارن و تصور درستی از جامعه ایران هم ندارن. نباید شخص محور یا برنامه محور باشیم. باید هدف محور بود.
پاسخحذفلغو برنامه امروز از طرف میرحسین و کروبی، بهترین قدرت نمایی آنان بود که الان می تونن ادعا کنن با یک اشاره می تونن تعیین کننده باشن، کاری که حاکمیت نمی تونه و برای کوچکترین حرکتی باید کلی امکانات و هزینه صرف کنه.
از طرف دیگه توان انعطاف پذیری جنبش رو نشون می ده. ما برای حرکت و اعتراض نباید به یک حرکت خاص محدود بشیم و با این حرکت، اینو نشون دادیم.
به نظرم هرچند خیلی ها تصور می کردن جنبش خیلی زود به نتیجه می رسه و هنوزم این انتظار رو دارن، اما هر حرکتی باید فرایندی رو طی کنه تا به بلوغ برسه. جنبش سبز هم داره این روند رو طی می کنه و مهمترین مساله و وظیفه ما بالا بردن درکمون از شرایط جامعه، گسترش آگاهی و تعیین دقیق هدفه.
بگذارید حاکمیت چند صباحی فکر کنه اعتراض خوابیده. در عوض ما دنبال توانمندسازی و تقویت خودمون باشیم.
تا حدی موافقم
پاسخحذفبا این موافقم که باید بدنبال راه های جایگزین بود. پیشنهاداتی هم دارم. اما تفاوت در دیدگاه من و شما، در طولانی مدت خودش رو نشون میده.
منظورم به بحث قدرت نمایی و انعطاف پذیریه که شما اشاره کردید. اینطور اعمال، در طولانی مدت نتنها اقتدار رو نمی رسونه، بلکه ممکنه نتیجه عکس هم بده.(بر فرض وجود این اقتدار! من فکر نمی کنم این اقدام اقتدار و یا جایگاهی برای جنبش کسب کرده باشه)
نوشته بنده صرفاً نگاه به صرف 22خراداد نبوده و نیست.
به نظرم الان برای قضاوت درباره اینکه تفاوت دیدگاه وجود داره زوده. بزارید چهارتا کلمه حرف بزنیم، بعد!
پاسخحذفبه نظر من نمیشه برای چنین حرکتی یک نسخه ثابت پیچید. در عین حال که مدتهاست معتقدم جای یکسری کارها خالیه
من و شما که همدیگر رو میشناسیم. پس چند کلام حرف زدیم و میدنم که تا حدی تفاوت دیدگاه وجود داره. ضمناً از همین چند جمله کامنت در قیاس با مقاله بنده میشه یه چیزایی فهمید. ضمناً من از نسخه ثابت حرف نزدم، عرضم این بود که حرکات متزلزل رهبران، درنهایت به تزلزل جنبش خواهد انجامید، اگر مردم کاری نکنند!
پاسخحذفبه نظرم الان برای قضاوت درباره اینکه تفاوت دیدگاه وجود داره زوده. بزارید چهارتا کلمه حرف بزنیم، بعد!
پاسخحذفبه نظر من نمیشه برای چنین حرکتی یک نسخه ثابت پیچید. در عین حال که مدتهاست معتقدم جای یکسری کارها خالیه
اول، کامنت تکراری منو اگر پاک کنید ممنون میشم
پاسخحذفدوم، با این جمله تون بشدت موافقم: حرکات متزلزل رهبران، درنهایت به تزلزل جنبش خواهد انجامید. چون هر حرکتی رهبری و مدیریت می خواد و اگر این بخش ضعیف کار کنه، همه پتانسیل موجود از بین می ره یا منحرف می شه. به نظرم رهبری جنبش خیلی کارها باید بکنه که تا الان انجام نداده
جمعه 21خردادبود داشتم ازکلاسم برمیگشتم،یه پسربچه ی گلفروش بهم یه شاخه گل داد . توراه ازجلوی کلانتری108نواب رد میشدم طبق معمول چهار پنج تا ماشین پلیس دیدم. به همشون لبخند زدم چون احساس میکردم همشون اشنان هیچکدوم غریبه نیستن ، همشون مال همین شهر و کشورن . دلم میخواست به همشون اون شاخه ی گل رو بدم و بگم فردا مارو نکشید ،ما هموطنتونیم . فکر اینکه فرداش بخوام همون ادما رو رودر روی خودمون ببینم ازارم میداد.این که ندونی فردا چی در انتظارته کشندست . شب که خبر لغو تظاهرات رو شنیدم کمی اروم شدم چون دلیلش عاقلانه بود . کاش هیچ وقت روزی نرسه که اون چهره های اشنا رو در مقابل خودمون ببینیم . جهره ی ادمایی که از خود ما هستن .
پاسخحذفاگر فیتر شدم با پژواک سبز 4 یا 5 خواهم امد .
سلام.
پاسخحذفمشکل شما توهمه. فکر می کنی که 450 هزار نفر دست به دست هم دادن که تقلب کنن.
چنبشی که بر اساس توهم و دروغ و عصبیت باشه یه بدبختی بزرگه.
راستی یادم رفت بگم که دفعه بعد مردم هم معطل نی مونن که نیروهای انتظامی غائله رو ختم کنن.
پاسخحذفخودشون از پس توهم بر میان.