برای یادبود سالروز روبودنش؛ به نقل از سایت یاران صدر
حضور امام موسی صدر لبنان معادلات منطقه و حسابهای همه را به هم زد. همه، یعنی اسرائیل، گروههای چپ فلسطینی و کشورهای عربی. دلیل خصومت موجود به نام اسرائیل با کسی چون امام صدر کاملا واضح است؛ تشکیل مقاومت در لبنان و مخالفت دائمی با موجودیت اسرائیل و تشویق همه مردم به مبارزه. گروههای چپ فلسطینی اما با همه حمایتهایی که امام موسی صدر مبارزه فلسطینی میکرد و کمک به آزادی فلسطین را کمک به حفظ ارزشهای انسانی میدانست، به دنبال نفوذ و کنترل جنوب لبنان بودند. آنان دنبال این بودند که خودشان حاکم و فرمانده باشند و شیعیان لبنان گوش به فرمان آنها. از سال ۱۳۵۶ هم که طرح اسکان فلسطینیان در جنوب لبنان مطرح شد، همه به آن راضی بودند، جز امام صدر که میگفت فلسطینیان باید به وطن خود بازگردند، نه اینکه سرزمین دیگران به آنها بخشیده شود و مردمان دیگری آواره شوند. امام صدر همچنین بارها از فلسطینیان خواست جنوب لبنان را محل حمله به اسرائیل قرار ندهند، چرا که بمبهای اسرائیلی که در جواب حمله فلسطینیان شلیک میشد، بر سر شیعیان ساکن منطقه فرود میآمد، وقتی که فلسطینیان آنجا را ترک کرده بودند. فلسطینیان که اکثر رهبران آنان چپ بودند، این حرفها را مخالفت امام با فلسطین معنی میکردند و به امام میتاختند. تا جایی که چند بار به امام سوء قصد کردند و به محل سکونتش حمله کردند. با همه اینها، امام صدر میگفت اسلحه شیعیان هرگز به سمت فلسطینیان نشانه نمیرود. این حرف در حالی گفته میشد که فلسطینیان رسما شیعیان جنوب را ازار و اذیت میکردند، اما امام دعوت به صبر میکرد تا مبارزه با اسرائیل جایش را به مبارزه لبنانی و فلسطینی ندهد.
از طرف دیگر کشورهای عربی مانند عراق، لیبی، سوریه، مصر، عربستان و … هر کدام جزبی و روزنامهای در لبنان داشتند تا نقشههایشان را عملی کند. لبنان محل معامله و خودنمایی شرق و غرب بود. حالا، این وسط مردی از ایران پیدا شده بود که همه این معادلات را به هم زده بود. مردی که مدام از لبنان واحد و روح ملی میگفت. امام صدر هویت و خودباوری را بین همه مردم لبنان، بخصوص شیعیان دوباره ساخت تا برای خودشان و طنشان باشند و بازیچه این و آن نشوند. در نتیجه احزاب وابسته دیگر نیرو و سربازی نداشتند که برای درگیری و امتیاز گرفتن بفرستند وسط آتش و گلوله. لبنانیها سربرداشته بودند برای خودشان و امام صدر همه جا از حفظ لبنان دفاع میکرد و نمیگذاشت طرحهای تجزیه عروس مدیترانه عملی شود.
در نتیجه، توافق نانوشتهای برای حذف امام موسی صدر بوجود آمد. همه اینها به این نتیجه رسیدند که تا موسی صدر در لبنان است، خواب و خیالشان عملی نمیشود. در کنار همه اینها برخی ایرانیان مبارز و انقلابی بودند که روش امام صدر را مخالف مبارزه مردم ایران و نهضت فلسطین میدانستند و بدشان نمیآمد چنین کسی از صحنه غایب باشد. این گروه آخر، از همان روزهای قبل از ربوده شدن امام صدر تلویحا به این اتفاق اشاره کردند و در سالهای بعد درباره آن سکوت کردند و مخالف پیگیری سرنوشت او شدند. به این ترتیب پروژه ربودن امام موسی صدر کلید خورد.
چطور امام موسی صدر در روز روشن ربوده شد؟
سندی در بین اسناد ساواک درباره امام موسی صدر وجود داشت (که در چاپ مجموعه اسناد مربوط به او حذف شد) مربوط به تیر ۱۳۵۷ که در آن مامور ساواک در سوریه، به تهران گزارش میدهد که مقامات سوریه اطمینان دادند قضیه موسی صدر تا دوماه دیگر حل شده است. این، شاید تا امروز مهمترین سندی باشد که درباره توطئه ربودن امام موسی صدر دیده شده است. محل این جنایت اما لیبی بود؛ کشوری که دیکتاتورش آنقدر دیوانه بود که انجام چنین کاری را قبول کند. اما مسئله رفتن امام به لیبی بود. رابطه امام با لیبی چندان مساعد نبود؛ علتش توهمات قذافی، دیکتاتور لیبی بود که خود را امیر عرب میدانست و در تنها دیدارش با امام تا آن روز، خود را به خواب زده بود تا به امام توهین کرده باشد. در همان حال از خرج کردن پول در لبنان و تبلیغ علیه شیعیان کم نمیگذاشت.
بهار سال ۵۷ اسرائیل حمله جدیدی به جنوب لبنان آغاز کرد. فلسطینیان و چپها از معرکه فرار کردند و بچههای امل و شاگردان چمران ماندند و دفاع کردند. امام صدر برای وادار کردن سران عرب به واکنش و اعتراض به این جمله سفری دورهای را شروع کرد. اما قرار نبود به لیبی برود. در الجزایر، هواری بومدین، رئیس جمهور، پیشنهاد کرد امام به لیبی هم برود، شاید که موثر باشد و کارشکنیهای لیبی کم شود. امام با سابقهای که از قذافی میدانست راضی به این کار نبود، اما اصرارهای بومدین ادامه پیدا کرد و دیگرانی چون یاسر عرفات و پادشاه اردن و حافظ اسد هم به آن اضافه شد. سرانجام کاردار لیبی در لبنان در ۲۸ ژوئیه دعوتنامه رسمی دولتش را به امام صدر داد. امام تاریخ سفر را ۲۵ اوت اعلام کرد و گفت بدلیل بیماری همسرش، حتما قبل از اول سپتامبر از سفر برمیگردد. در فرودگاه طرابلس، وزیر امور خارجه از امام و دو همراهش، شیخ محمد یعقوب، معاون امام و عباس بدرالدین، رئیس خبرگزاری لبنان استقبال کرد. محل سکونت امام در قسمت امنیتی هتل الشاطی تعیین شده بود. در روزهای بعد، بایکوت خبری و ارتباطی امام صدر شروع شد؛ نه خبری از حضور امام در لیبی منتشر شد و نه حتی امکان ارتباط امام با خارج از لیبی وجود داشت. حتی کاردار لبنان سه روز بعد از رسیدن امام به لیبی از سفر آنان باخبر شد. امام صدر تنها توانست تلگرافی بفرستد و به خانوادهاش خبر بدهد که برای اول سپتامبر خودش را به فرانسه (حایی که همسرش در آنجا تحت درمان بود) میرساند.
آخرین باری که امام موسی صدر و دو همراهش دیده شدهاند، ساعت یک بعدازظهر ۹ شهریور ۵۷، ۳۱ اوت ۱۹۷۸ جلوی هتل بود که سوار ماشینهای تشریفات دولتی شدند و در جواب اینکه کجا میروند، گفتهاند، به ملاقات قذافی. قذافی اما خودش را به ندانستن زد و گفت آنها به ایتالیا رفتهاند. دولت ایتالیا تحقیقات مفصلی انجام داد تا ثابت کند امام به آنجا نرفته است. این تحقیقات ثابت کردند امام موسی صدر هرگز ار خاک لیبی خارج نشده است.
۹ شهریور امسال سالهای ربودن شدن و غیبت امام موسی به ۳۳ میرسد و داستان ربودن و اسارت و غربتش باز هم تکرار میشود. باز هم چند خبر و تقدیر و تمجید…تا سال بعد و تکرار دوباره همه اینها. این وسط اما، دوران اسارت او و محرومیت ما از اوست که بیشتر میشود.
هفته نامه همشهری جوان – شماره ۲۷۵ – صفحه روزها
در مورد موسای صدر سخن گفتن بسیار دشوار است.
پاسخحذفاندازه دشواری سخن نگفتن از او...
سلام...از پدر شهیدت و مادر محجبه ات خجالت بکش...
پاسخحذفشدی عین مثل نوح و پسرش...
اون که دوره انتخابات با این همه عقل کلی ات با کروبی ساخت و پاخت کردی ( البته سر پول بود کل فومن فهمیدن)آبرو خانواده ات رو بردی...
با نظام مشکل داری از نظام میخوری؟ ... اما به نظام فحش میدین...(شایدم نخوری اما من نمیتونم چیزی غیر از این فکر کنم)
خجالت داره ولله...البته تا اونجائی که از مادرتون آشنایی دارم خوب برای شهر کار کردن و یک خانوم اسلامی بودن اما انتظار نمیرفت از پسرش که همچین حرف هایی به اصطلاح روشن فکرانه بزنه به قول امام که میفرمود خودتون رو تو دوره های بعد از من اسیر این تحلیل ها و تفکرات نو(از نوع شما) نکنید...
امیدوارم پدرت و عموی شهیدت برات یه کاری کنن تــــا سر عقل بیای منم همیشه برات دعا کردم...
واقعیتش اوایل ازت خیلی خوشم میومد(پسر هستم) اما از وقتی که دیدم داری واسه کروبی کار میکنی دیدم بهت عوض شد مخصوصا که این وبت رو هم دیدم...امیدوارم با این وضعی که داری پاینده نـــــــــباشی...منم فومنی خیلی پیگیر من نباش که کی هستم...فقط چون دوستت داشتم بهت نظر دادم...وگرنه با این همه کار،تو سایتم وقت نظر دادن رو نداشتم...یه خواهشی ازت دارم نرو از این دوستات توی کافی نت ها و این جور جاها نپرس که این سایت ظهور 12 بنده برای کیه چون کسی نمیدونه و دوست هم ندارم کسی بدونه اگه میخوای باهام چت کنی آیدیم هست یا بیا تو سایتم نظر بذار...لطفا از کسی پی من رو نگیر...
فعلا یا علی...
آیدی یاهو : Zohur12_ir